گروه تروريستی پ.ك.ك (حزب كارگران كردستان) در تاريخ 27 اكتبر 1978 در روستای فيس، از توابع استان دياربكر با برگزاری اولين كنگره آن شروع به فعاليت كرد.
در اولين كنگره گروه، عبدالله اوجالان به عنوان رهبر گروه انتخاب شد. اوجالان فعاليتهای خود در زمينه تشكيل گروه پ.ك.ك را از دوران دانشجويی خود در آنكارا شروع كرد و تا سال 1975 زيرساختهای ايدئولوژيك و هيئت رهبری گروه را آماده و انتخاب كرده بود.
از سال 1976 با اتفاق دوستان خود در بخش های جنوب و جنوب شرقی شروع به فعاليت نمود. اوجالان در سال 1970 به عنوان عضو DDKO (مراكز فرهنگی – انقلابی شرق) در استانبول شروع به فعاليت نمود. در سال 1971 در دانشکده علوم سياسی دانشگاه آنكارا مشغول به تحصيل شد. در همين سالها با سازمان THKP\C كه دارای گرايشهای ماركسيستی – لنيستی بود آشنا شد و در سال 1972 در پی كشته شدن ماهر چايان، اوجالان و دوستانش كه اعلاميه های اعتراض آميز پخش می كردند دستگير و 7 ماه را در زندان نظامی ماماك گذراند.(1)
فعاليت های پان كردی وابسته به ايدئولوژی ماركسيستی – لنينيستی در تركيه با ديگر گرايشهای ماركسیستی موجود در اين كشور متفاوت بود و از اول می 1969 با تأسيس DDKO (مراكز فرهنگی – انقلابی شرق) شروع به رشد كرد. تشكل قانونی DDKO برای رسيدن به اهداف سياسی خود و نشر افكار پان كوردی انواع نشريه و بروشورها و بنرهای رنگی مورد استفاده قرار داده است. (2)
اوجالان به همراه دوستان و هم دانشگاهيان خود در مارس 1973 با هدف تشكيل يك گروه «پان كرد» اولين نشست خود را در مجله چوبوكچويه آنكارا برگزار كردند. در اين نشست با نامگذاری قسمتهای جنوب و جنوب شرقی تركيه به نام كردستان، هدف خود را تشكيل دولت مستقل كورد عنوان كرد و برای نيل به اين هدف وجود گروهی مخفی ضروری قلمداد شده بود.
اوجالان با حضور در خانه و خوابگاههاي دانشجويی و تحت عناوينی مثل كانون های فرهنگی يا زيست محيطی طيف مختلفی از افراد و خانواده هايشان را تحت تأثير قرار داده بود. بدين ترتيب او پس از شكل گيری زيرساخت های ايدئولوژيك و انتخاب هيئت رهبری نخستين نشست خود را در سال 1975 برگزار كردند. در اين نشست ايدئولوژی گروه تكوين و كادر نظامی آن مشخص شد و تصميم گرفتند فعاليتهای خود را تا سال 1976 در مناطق جنوب و جنوب شرقی ادامه دهند.
عبدالله اوجالان در سال 1975 به همراه محمد هايری دورموش مانيفست 68 صفحه ای گروه را با نام «راه انقلاب كوردستان» آماده كرد. در سال 1976 طی قراری كه گذاشته شد و با عنوان «بازگشت به وطن» نامگذاری شد، افراد شاخص گروه به جذب نيرو در ولايات خود پرداختند . اين افراد بيشتر در استانهای دياربكیر، غازی آنتپ، شانلی اورفا، ماردين، باتمان، بين گول، الازيغ، تونجلی، و قارص تحت عناوينی همچون «مليون» و «انقلابيون كردستان» به فعاليتهاي خود ادامه داده و در جذب دانشجويان جوان و خانواده های آنها، پيشرفتهای شايانی را كسب كردند. (3)
ژانويه سال 1977 مسئولين رده بالای گروه تحت رهبری اوجالان طی نشستی، به ارزيابی فعاليتهای خود پرداخته بودند. در اين نشست كه نحوه و چگونگی فعاليتهای گروه در مناطق جنوب و جنوب شرقی تركيه به طور كامل بررسی شد. براي اولين بار هدف گروه به طور آشكارا بيان شده بود. همچنين با قبول شرايط نسبتاً آرام در منطقه تصميم به يك سری بازديد از محلهای تحت فعاليت گروه توسط رهبری آن گرفته شد. در طی اين بازديدها، نشستهای بسياری در مناطق مختلف استانهای آغری، قارص، تونجلی، دياربکیر، و غازی آنتپ برگزار شد.(4)
تقريباً طی 3 سال فعاليت در مناطق جنوب و جنوب غربی با عناوين مختلفی همچون «آپوچی ها» و «انقلابيون كردستان» و تشكيل كادرهای لازم، در اين مناطق توسط اوجالان و دوستان وی، همان طور كه قبلاً اشاره شد، گروه در 27 اكتبر 1978 اعلام موجوديت كرد. و با حمله مسلحانه به جلال بوجاك، نمايندی مجلس وقت حزب عدالت در 30 جولای دست به اولين اقدام مسلحانه خود زدند.
برنامه كاری گروه در سال 1977 و اساسنامه آن در سال 1978 آماده شد. اوجالان در اوايل سال 1978 در نشستی با 20 تن از سران شبه نظامی گروه در دياربكیر طرح مورد نظر خود را تقديم آنها كرده که مورد تأييد قرار گرفته بود. همچنين در اين نشست جهت تهيه اساسنامه گروه به عبدالله اوجالان اختيار تام داده شد. علاوه بر اين در مورد ، مسائلی همچون كمبود نيرو، عدم آموزش های لازم، رفع نواقصات و كمبودها كه موجب دوری و نارضايتی مردم از گروه و نگرش منفی آنان می گردید، مورد بحث و بررسی قرار گرفت. (5)
در نتيجه عمليات در می 1979 توسط نيروهای امنيتی، گروه اولين ضربه اساسی را احساس كرد. شاهين دؤنمز، عضوكميته مركزی گروه در الازيغ دستگير شد. پس از اين حادثه بود كه برای اولين بار جزئيات كاملی از گروه توسط نيروهاي امنيتی به دست آمد. اوجالان با توجه به ترس از دستگيری به سوريه فرار كرد.
در پنجمين كنگره گروه در سال 1995 بخشی از مفاد ماركسيستی – لنينيستی از برنامه كاری و اساسنامه آن حذف شد. اعلاميه تشكيل گروه هم توسط اوجالان طي تاريخ دسامبر 1978 تا ژانويه 1979 آماده شده بود. (6)
سازمان تروريستی حزب کاگران کردستان (Kurdistan Workers' Party) در فاصله سالهای 1970 تا 1980 با ترور و فعاليت های خود ، زمينه را برای كودتا نيز فراهم كرده بود. از تشكيل گروه تا كودتای 1980 در تركيه، فعاليتهای تروريستی حزب کاگران کوردستان 354 كشته و 366 زخمی به جای گذاشت. شرايط سياسی، اجتماعی سال 1980 زمينه را براي حضور پ.ك.ك در سطح افكار عمومی مساعد كرد و پس از عمليات گروه در مناطق شیميدنلی و اروح در سال 1984 پروژه آشنايی تركيه با سازمان تروریستی حزب کارگران کردستان و مجادله و مبارزه با آن كليد خورد.
اوجالان در مورد عمليات اروح و شیميندلی اين طور می گويد:
«مبارزه مسلحانه حزب کارگران کوردستان به دو بخش قابل تقسيم است. قسمت اول تشكيل گروه تا سال 1984 و قسمت دوم از اين سال به بعد در مرحله اول بيشتر شخصيتهای پرنفوذ محلی مد نظر بود ولی بعد از سال 1984 دولتها و اشخاص دولتی هست». (7)
در كنگره هاي 3،4، و 5 گروه از 1982 به بعد، اوجالان كه با زدن برچسب های مختلف برخی از شبه نظاميان(اعضای گروه) را به قتل رسانده بود، قدرت بلامنازع داخل گروه بود. پس از عمليات تروريستی شیمدينلی و اروح در 1984 دوره تبليغات مسلحانه به سر آمده و حزب کارگران کوردستان (PKK) وارد مرحله به اصطلاح خودشان Gerilla شد و از اين تاريخ به بعد عمليات تروريستی آنها افزايش يافت. در مواقعی كه شرايط عمليات مسلحانه نيز فراهم نبود بيشتر به كارهای آموزشی در زمينه های سياسی و نظامی می پرداختند. (8)
پس از اتفاقات مذكور فشارها بر روی گروه افزايش يافت و مسعود بارزاني رهبر حزب KDP (حزب دموکرات کردستان) در شمال عراق كه از تروريست های كورد حمايت می كرد، با هشدار مقامات تركيه ای مواجه گشت. در پی افزايش فشارها پايگاه های امن شمال عراق را محل مناسبی براي خود يافتند و مسعود بارزاني كمك شايانی در اين زمينه به گروه كرد. در عمليات برون مرزی ارتش تركيه در 15 آگوست 1986، 165 پيشمرگه كشته شدند و اين كار باعث نزديكی هرچه بيشتر حزب کارگران کردستان و KDP را فراهم كرد تا با همكاری يكديگر دست به جنايات وسيعی در تركيه بزنند.(9)
سازمان فعاليتهای تروريستی خود را در سال 1987 نيز ادامه داد. اين فعاليتها باعث شد تا حكومت وقت تركيه قوانينی در خصوص مبارزه با تروريسم و حزب کارگران کوردستان به تصويب رساند. بر طبق اين مصوبات استانهای بينگول، دياربكیر، الازيغ، حكّاری، ماردين، سیرت و تونجلی با احداث مركز امور فوق العاده تحت نظارت بيشتری قرار گرفتند و در منطقه از نگهبانان روستايی استفاده شد.
در سال 1987 گروه با اجرای قانون مصوب خود با عنوان «سربازی داوطلب و اجباری» سعي كرد تا بتواند كمبود نيروهای عملياتي خود را جبران كند و در اين كار نيز موفق بودند.
علاوه بر فشاری كه توسط سازمان براي جذب نيرو به مردم وارد مي شد، جنگ خليج بين عراق و آمريكا باعث شد كه شمار شبه نظاميان حزب کارگران کردستان از 1500 در 1988 به 12 هزار در سال 1991 و 16 هزار نفر در سال 1992 برسد. علاوه بر اين افزايش نيرو ، فشار وارده بر كوردهای داخل كردستان عراق در نتيجه سیاستهای داخلی اين كشور، نقش مكملی در تقوت سازمان تروریستی حزب کارگران کردستان بازی كرد.
جنگ عراق و كويت در سال 1991 افق تازه ای را جلوی حزب کارگران کوردسدتان باز كرد. با مهاجرت افراد و گروه های مختلف فرصت مناسبی پديد آمد تا پ.ك.ك در اين اراضی خالی از سكنه سكنی پيدا كند. ناگفته نماند كه تركيه با درك شرايط عمليات گسترده ای را عليه تروريست ها انجام داد كه باعث وارد آمدن خسارات جدی به سازمان شد. (10)
از ژانويه 1993 كه سازمان تروريستی حزب کارگران کردستان مجدداً سعی داشت تا وارد شمال عراق شود، در بهار همان سال با اعلام آتش بس سعی در استفاده از زمان برای تجهيز گروه و جذب نيروهای جديد داشت، از طرف ديگر گروه با درك اين واقعيت كه با عمليات مسلحانه به نتيجه ای دست نخواهند يافت، از سال 1993 برای رفع ضعف ها و مشكلات خود، با وارد شدن به عرصه فعاليتهای قانونی سعی داشت نگاه جامعه بين المللی را نسبت به گروه عوض كند و با اعلام آتش بس يك جانبه درصدد افزايش فشارهای جامعه بين المللی بر تركيه بود.
فعاليتهای نيروهای امنيتی تركيه در سال 1994 تا حد زيادی شعاع مانور گروه را محدود كرد، ميزان اقدامات مسلحانه را كاهش داد و باعث شد تا سازمان تروریستی حزب کارگران کردستان كنترل خود را در برخی مناطق حساس از دست بدهد.(11)
يكي از مهمترين تصميمات گروه در سال 1995 تصميم اوجالان مبنی بر تأسيس مجلس ملی بود كه با نام «پارلمان در تبعيد كردستان» معروف شد. فعاليتهای مربوط به پارلمان از 12 ژانويه 1995 شروع شد. طبق بيانيه اعضای مؤسس در تاريخ 12 آوريل 1995، پارلمان 65 نفری در تبعيد كوردستان اعلام موجوديت كرد.
برتری تركيه در زمينه نظامی از يك طرف و اختلاف اعضای گروه با برخی از طيف ها و تشكل ها در شمال عراق مانعی جدی در مقابل فعاليت های سازمان تروریستی حزب کارگران کوردستان (Partiya Karkerên Kurdistan) به وجود آورد. در اين راستا فعاليتهای روبه رشد گروه از سال 1995 پس رفتی قابل توجه پيدا كرد و تنها آمار حملات انتحاری افزايش يافت و با دستگيري اوجالان در 1999 گروه در يك سراشبی سقوط قرار گرفته بود. دستگيری اوجالان و اظهارات بعدی وی همگان را به انحلال گروه اميدوار كرد ولی در نهايت اظهارات و سخنان اوجالان به عنوان يك تغيير استراتژی مورد استفاده گروه قرار گرفت.
اظهارات عبدالله اوجالان پس از دستگيری وی از ديد مقامات تركيه دارای پيام خاصی نبود و باعث تغييرات در نگرش و شيوه برخورد با سازمان را در پی نداشت، پس از دستگيری اوجالان و شروط جديد وی، سازمان تروریستی حزب کارگران کردستان اهداف كوچكتری را درنظر گرفت. گروه كه اهداف فرهنگی را سرلوحه برنامه هاي خود قرار داده بود به جای «ملی گرايی پانكردیسم» از «كوردگرايی دموكراتيك» استفاده كرد. (12)
همان طور كه اشاره شد، دستگيری اوجالان دور جديدی برای سازمان حزب کارگران کوردستان به همراه داشت. زمينه فعاليتهای سياسی از بين رفته و اقدامات تروريستی به طور محسوسی كاهش يافته بود. در اين دوره احزاب مختلفی شكل گرفت و با مشاركت در «پروسه دمكراتيك» سعی در رسيدن به اهداف خود را داشتند. در راستای فعاليتهای سياسی سازمان تروریستی حزب کارگران کوردستان دادگاه قانون اساسی تركيه احزاب HEP ، DEP ، DEHAP ، HADEP و اخيراً DTP بسته شدند.
2 : استراتژی سازمان تروریستی حزب کارگران کردستان یا پ.ک.ک
با نگاهی به بازه زمانی گذشته ،به جز حوادث قبل از سال 1980 سه استراتژی عمده در حزب کارگران کردستان محور فعاليتهای آنها را در بازه های زماني مختلف تشكيل می دهد:
«بين سالهای 89 – 1984 بيشتر در بين مردم منطقه بود و سعي در تصفيه اين منطقه داشتند. بين سالهای 95 – 1989، دولت و نهادهای دولتی تركيه هدف عمده تروريستی آنها را تشكيل مي دادند. سومين مرحله بين سالهای 99 – 1995، مصادف بود با گسترش عمليات مسلحانه تروريستی به ديگر مناطق تركيه كه به ويژه در شهرهای بزرگ بيشتر ديده می شد. اين مراحل بازه زمانی رهبری عبدالله اوجالان را نشان می دهد كه با دستگيری وی در سال 1999 تغييرات استراتژيك قابل تأملی در گروه روی داده با تأملی در استراتژی های سه گانه گروه بين سالهای 1999 – 1984، تنها در مرحله اول موفق عمل كردند؛ چون كه نتيجه ترورهای بیش از حد در بين مردم منطقه، فضای ترس وحشتناكی را ايجاد كرده بودند. در مرحله دوم كه گروه قصد ايجاد استراتژی از ترور مسلحانه به Gerilla را داشت، در تقابل با نيروهای امنيتی كاری از پيش نبرد متحمل تلافات قابل توجهی شد و در كسب شروط لازم براي ورود به فاز Gerilla مانند خاك و مشروعيت ناتوان ماند. اين شكست ها باعث شروع مجدد عمليات تروريستی شد ولي اين بار شهرهای بزرگ هدف اين ترورها قرار گرفتند. در اين مرحله نبز در تقابل با نيروهای امنيتی كار خاصی از پيش نبردند». (13)
دستگيری اوجالان شروع دوره جديدی را برای گروه تداعی می كرد و سازمان تروریستی حزب کارگران کردستان (Kurdistan Workers' Party) با بحرانی عميق دست به گريبان شد.
از ديدگاه احسان بال ،استراتژيست مسائل حزب کارگران کوردستان ،استراتژی این گروه در اين دوره و مرحله بعد از آن اين گونه شكل گرفت:
«پس از دستگيری اوجالان كه موج ناميدی و قهقرا اعضای سازمان را فرا گرفته بود و روی به عمليات انتحاری آورده بودند؛ اغلب با تجمع در شمال عراق و مناطق امن، فعاليتهای خود را متوقف كرده بودند. در اين دوره از يك طرف گروه سعی داشت قدرت وحضور خود در صحنه سياسی را افزايش دهد و از طرف ديگر سازمان درگير كشمكشهای رهبری بود. با وجود اينكه اوجالان هنوز هم مهره ای مهم و اساسی در گروه به شمار می رود، ولی پس از دستگيری وی جدايی برخی طيفها و افراد از گروه شروع شد و ادامه خواهد داشت».
مسئله اصلی در داخل گروه مبارزه بين طرفداران «مبارزه مسلحانه و روبه فاز سياسی» به طور پارالل و ديگر گرايشهای فكری بود كه ميتوانست سالها گروه را درگير مشكلات داخلی بكند. طرفداران عمليات تروريستی با نفوذ در بين شبه نظاميان كه در كوهها سرگردان بودند سعی در بازگشت به دوران ترور و قتل عام بودند و سعی داشتند آنها را از اين حالت منفعل خارج كنند.
دومين دليل طرفداران عمليات تروريستی، وجود عمليات تروريستی به عنوان بخشی از فلسفه زندگی و طرز معيشت اعضای سازمان بود. اين دلايل برای توجيه افكار عمومی و شبه نظاميان كافی نبود و آنها با درك اين مطلب با تحريك نيروهای امنيتي و ترورهای هدفمند سعی در ترغيب آنها به استفاده بيش از حد از اهرم های مشابه را داشتند. آنها با اين كار قصد داشتند تا گروه و شخص عبدالله اوجالان را نزد افكار عمومی مثبت جلوه دهند.
با توجه به شكست ها و تلفات گروه در عمليات مسلحانه، فعاليتهای سياسي در حال افزايش بود. در اين راستا گروه با روی آوردن به نهادهای مدنی و اجتماعی و استفاده از احزاب وابسته به خود سعی در حضور فعال در انتخابات عمومی تركيه را داشتند. حزب تلاش مردم (HEP) ، حزب دموكراسی (DEP) ،حزب جامعه دمكراتيك (DTP)، و حزب دمكراتيك خلق (DEHAP) كه در راستای سياستهای سازمان تروریست حزب کارگران کوردستان قدم برمی داشتند، هيچ برنامه خاصی برای حل مشكلات مردم منطقه ارائه ندادند. (14)
حزب DTP و بعد از غير قانونی شدن آن حزب BDP (حزب دوستی و دمكراسی) تقريباً نقشی معادل، شاخه سياسی ارتش رهايی بخش ايرلند كه بعدها مخاطب اصلی دولت در حل مسئله شد، را بازی می كند. در كنگره DTP در سال 2006 به طور علنی خود را به عنوان شاخه سياسی گروه تروريستی حزب کارگران کردستان معرفی كرد.
با وجود اينكه DTP به عنوان شاخه سياسی حزب کاگران کردستان ديده می شود، پس از انفجار بمبی در 3 ژانويه 2008 كه منجر به كشته شدن 6 دانشجو گرديد، اختلاف نظرها بالا گرفت. ولی با اين همه بخشی از DTP زير سايه پ.ك.ك و سياستهای آنها يك سياست صرفاً كورد محور را از خود نشان ميداد. عده ای نيز با تكيه بر اصول دمكراتيك و شيوه مبارزه سياسی صحيح و در راستای آزادی تفكر و آزادی بيان مشی فرا كردگرا داشت. حزب کارگران کردستان از سال 2003 فعاليتهای تروريستي خود را در شهرهای بزرگ افزايش داده بود، احزاب كوردگرايی كه در زير سايه گروه شكل گرفته بودند ولی با چنين اقداماتی مخالف بودند را ايزوله می كردند و مانع از فعاليت آنها می شد. (15)
اخيراً PKK/Kongra-gel عمليات تروريستی خود را به نام «شاهين های آزادی بخش كردستان (TAK) انجام می دهد تا بدين وسيله زمينه ظهور حزب کارگران کردستان به عنوان يك حزب سياسی را فراهم كرده و با انتساب اقدامات تروريستی به TAK قصد تبرئه خود و افزايش فشار بر روی دولت و ارتش تركيه را داشت. در نشست شورای امنيت ملی در 24 اكتبر 2005 با بيان اينكه پ.ك.ك به دنبال نفوذ وحضور در صحنه سياسی است و در اين راستا حمايت های لجستيك و روانی بعضي احزاب و نهادها حاكی از تلاش گروه برای كسب مشروعيت در ميدان سياسی است.
سی سال از آغاز فعاليتهای Kongra-Gel/PKK می گذرد و در اين سی سال گروه اكوسيستم خاص خود را به وجود آورده است و بين 3 الی 5 هزار شبه نظامی در كوههای تركيه و شمال عراق زندگی می كنند. اين در حالی است كه بيش از 15 – 14 هزار نفر نيروی وابسته به گروه در اقصا نقاط جهان و در زمينه های مختلف در خدمت گروه هستند. (16)
65 نفر در آژانس خبری گروه به صورت بيمه و با حقوق كافی مشغول به فعاليت می باشند. در اين راستا گروه از كانال تلويزيونی، روزنامه و مجله در نقاط مختلف اروپا و روسيه بهره می برد. با اين نگرش گروه شبيه يك شركت چند مليتی عمل می كند.
پس از دستگيری اوجالان سرمايه گذاری در مناطق كوردنشين شتاب بيشتري به خود گرفته بود. از طرف ديگر مطابق سازی تركيه با استانداردهای اتحاديه اروپا در راستای پيوستن به اين اتحاديه، بسياري از مواردی كه گروه با تأكيد بر آنها سعی در برجسته كردن آنها داشت، از دست آنها گرفته شد. راكد شدن فعاليتهای گروه باز به گسترش اختلافات درون گروهی منجر شد.علي الخصوص كه اخيراً در عمليات برون مرزی ، ارتش تلفات سنگينی در بعد اطلاعات و لجستيك بر پيكره سازمان تروریستی حزب کارگران کردستان (Partiya Karkerên Kurdistan) وارد كرده، باعث تشديد بحران داخلی شده است. حزب کارگران کوردستان با عكس العمل انسانی شمردن عمليات تروريستی در دياربكیر، اعلام كرد: «حمله به مقر نظاميان در يك خاك اشغال شده كاملاً طبيعي است. اين يك حق بين المللي است و از نگرش دينی هم دفاع از خود واجب است و كسي كه توان دفاع از خود نداشته باشد بي دين است». تراژدي سوء استفاده از مفاهيم دينی در عصر تكنولوژی و براي گروهی كه صدها و هزاران عمليات تروريستی در تركيه و مناطق كردنشين انجام داده قابل تأمل است؛ بمب گذاريهای دياربكیر به خصوص به آتش كشيدن خودروها افزايش و ترورهای محلی حاكي از شرايط سختی است كه گروه گرفتارش شده بود. عوامل سازمان تروریستی حزب کارگان کردستان با بيان اين واقعيت به كودكان و دانشجويان كورد که اين كشتارها برای نجات كوردستان است، كسانی كه از آنها حمايت نمی كردند، تهديد به مرگ می نمودند.(17)
ذهنيت جديدی در مبارزه با تروريسم در تركيه شكل گرفته است و امتيازات زيادی از اين طريق نصيب دولت و ارتش تركيه شده است. در اين برهه استراتژی «نزديكی همه جانبه در مبارزه با تروريسم» از هر زمان دیگری از اهميت اساسی برخوردار شده است.
گروه به جای رويكردی مثبت به تركيه ای كه قصد اروپايي شدن را دارد و معيارهای كپنهاك را قبول كرده بود با استفاده از اين فرصت، فعاليت مسلحانه خود را افزايش داد. حزب کارگران کردستان خوب مي داند كه قدرت سياست، قدرت دموكراسی و قدرت مدرنیزاسيون، قدرت سلاح و Gerila را درهم می شكند. گروه كم كم شبه نظاميان و بنيان های اعتقادي خود را از دست رفته می ديد. در اين دوره نااميدی ، پ.ك.ك به جز كشتن بچه های معصوم در خيابانها از صحنه سياسی DTP هم كنار كشيد.(18)
سئدات لاچين اه ر از تحليلگران به نام ترك وضعيت سازمان تروریستی حزب کارگران کوردستان را در سال 2007 اين گونه بيان ميكند:
«با توجه به ساختار پ.ك.ك افزايش تعداد جوانان در اين گروه قابل توجه است. دومين فاكتور قابل توجه، افزايش تعداد اتباع سوريه ای است. كوردها و غير مسلمانهای سوری گروه پستهای حساس را در دست گرفتند. سومين فاكتور، افزايش همكاری با كردهای ايران است. ادعاهايی مبنی بر هدايت گروه توسط برخی چهره های غير كورد نيز شايع است». (19)
عمليات تروريستي سازمان باعث اختلاف و دشمنی بين جمعيت های مذهبی با آنها شده بود. دومين مسئله كه پ.ك.ك بايد در حل آن بكوشد، بحث رهبری گروه است. در حال حاضر از افراد مطرح در شاخه نظامی گروه می توان به مراد كاراييلان، جميل باييك، رضا آلتون، دوران كالكان، علی حيدر كايتان، زوبير آيدار و فهمان حسين اشاره كرد كه بيشتر آنها در شمال عراق ساكن هستند. بنا به برخی آمار منتشره، چيزی حدود 1700 نفر در تركيه و 3 الی 5 هزار نفر از شبه نظاميان در شمال عراق زندگی مي كنند.
3: ساختار تشكيلاتی سازمان تروریستی حزب کارگران کوردستان یا پ.ك.ك
سازمان تروريستی حزب کارگران کردستان دارای ساختاری 3 وجهی شامل نیروهای تهاجمی، حزب و جبهه است. حزب (حزب كارگران كردستان PKK ) در سال 1978 تأسيس شد. حزب رهبری ايدئولوژيك و سياسی را بر عهده دارد.
جبهه كه با نام اختصاری ERNK شناخته می شود در سال 1985 تأسيس شد ERNK ارگان سياسی حزب کارگران کوردستان محسوب مي شود. نیروهای تهاجمی كه با نام اختصاری ARGK شناخته می شود در سال 1986 طی دو مرحله تأسيس شد. مرحله اول نیروهای مهاجم با نام اختصاری HRK در سال 1984 تأسيس شده بود. جبهه و نیروهیا مهاجم در راستای سياست های حزب حركت مي كنند. اين 3 ارگان وابسته به هم ولی هر كدام وظايف خاصی را به عهده دارد.(20)
جدای از این، حزب کارگران کردستان دارای شاخه های خارجی در ایران ، سوریه و شمال عراق نیز می باشد این گروه که با داعیه تشکیل کشور کردستان مستقل در چهار کشور ترکیه ، ایران ، عراق وسوریه تشکیل شده است اقدام به تشکیل شاخه هایی در این کشورها نموده است در این مقاله علاوه بر تشریح ساختار تشکیلاتی سازمان تروریستی حزب کارگران کوردستان به تشریح مختصر شاخه ایرانی آن «پژاک یا حزب حیات آزاد کردستان» نیز خواهیم پرداخت.
الف : ارتش آزادی بخش كردستان (ARGK)
سازمان تروریستی حزب کارگران کوردستان پس از بمب گذاری های اروح و شیمدينلی در 15 آگوست 1984 تأسيس واحد نظامی خود با نام اختصاری HRK را اعلام كرده بود. بعداً در سومين كنگره نام آن به ARGK تغيير يافت.
كليه فعاليت های ARGK زير نظر عبدالله اوجالان اجرا می شد وARGK شاخه نظامی پ.ك.ك محسوب می شود. كليه عمليات تروريستی مسلحانه حزب کارگران کردستان توسط اين ارگان انجام يافته و می یابد.
سلسله مرتب فرماندهی ARGK ؛ فرمانده ، شورای عالی نظامی و ستاد عمومی ارتش سلسله مراتب آن را تشكيل مي دهند. شورای عالی نظامی شامل: 1 – قرارگاه نظامی 2 – فرماندهان عملياتی 3 – رهبران گردان های محلی می شود.
فرماندهی: هيئتي اجرایی است كه از بين اعضاي شواري عالی نظامی انتخاب مي شوند. قرارگاه مركزی مسئوليت هدايت، اداره وحمایت از فعاليت های مسلحانه و تروریستی حزب را بر عهده دارد.
ARGK به صورت واحدهای تخصصي فعاليت در شهرهای بزرگ، بيابان ها و حومه شهرها و خارج از كشور تقسيم بندي مي شود. اين واحدهاي تخصصي در حوزه های مربوط خود فعاليت مي كنند. ARGK فعاليت های منطقه ای خود را به صورت برجسته تر و مبالغه آميز توسط شبه نظاميان ERNK در بين مردم تبليغ می كنند. اما پس از دستگيری عبدالله اوجالان در هفتمين كنگره حزب ARGK به HPG تغيير نام داد كه به اختصار «نيروهای دفاع مردمی» می باشد. (21)
ب: جبهه ملی رهايی بخش كوردستان( ERNK)
بنابه نياز گروه ERNK در 21 مارس 1985 تأسيس شد. فعاليت های برون مرزی گروه تحت نظر ERNK و واحدهای زير نظر آن شروع شده و در طول زمان چندين واحد وابسته به ERNK شكل گرفت.
ERNK بخشي است كه در گروه از آن به عنوان جبهه ياد مي كنند. 21 مارس 1985 در آتن، به وسيله عبدالله اوجالان شروع به فعاليت كرد. فعاليت جبهه معمولاً به شكل برگزاری نشست ها، كنفرانس های مطبوعاتی، اعتصاب غذا و ... سازماندهی مي شود. شاخه سياسی حزب کارگران کردستان يا همان ERNK ، سعی در سازماندهی گروه های مختلف كوردگرا را دارد.
ERNK با حمايت هاي لجستيك و مالي، احتياجات شاخه نظامی گروه يعني ARGK از جمله جذب نيرو، حمايت افكار عمومی، را تامین مي كند. يكي ديگر از فعاليتهای ERNK، جذب نيرو از اقشار مختلف جامعه مثل دانشجو، جوان، كارگر، كارمند و ... جهت فعاليت هاي سياسی در داخل و خارج از كشور می باشد. شبه نظاميانی كه در ERNK هستند، با جذب نيروهای جوان و سپس با شستشوی مغزی آنها را جهت فعاليت، تحت تعليم قرار مي دهند.
در زمان تأسيس گروه، سلسله مراتب به صورت زير از پايين به بالا شكل گرفت. ابتدا خانة تيمی، كميته روتينی، كميته محلی، كميته منطقه ای، كميته مركزی و دفتر سياسی در رأس هرم قرار گرفت. هدف از تقسيم وظايف در دسته جات مختلف، جذب حمايت های مالی، تبليغات و جذب طرفدار پی ريزي شده و قرار شد هر كميته، نظارت كاملی بر فعاليت های دسته پايينی خود انجام دهد. كميته مركزی مسئوليت انتخاب هيئت 4 نفره دفتر سياسی را بر عهده دارد. همچنين به طور كلی مسئوليت مستقيماً متوجه كميته مركزی است. مهمترين وظيفه كميته مركزی انتخاب و نظارت بر نيروهای مقاومتی است و بدين ترتيب گروه يا به تعبير خودشان حزب، هسته های اوليه تشكيل نیروهای مهاجم را به وجود مي آورد. وظيفه انتخاب دبير كل به عهده كميته مركزی است. بالاترين رده تشكيلات يعنی دفتر سياسی صلاحيت كنترل مجموعه را دارد. (22)
ج: پژاک ، حزب حیات آزاد کردستان ( PJAK)
پژاک یا PJAK مخفف(حزب حیات آزاد کردستان) از احزاب ملیگرا و پان کوردیسم و تازه تأسیس کرد در کردستان ایران است. فعالیت این حزب بیشتر در مرز بین ایران و ترکیه و کوهستان قندیل در کردستان عراق میباشد. این حزب از شاخه های حزب کارگران کوردستان یا پ.ک.ک ( ترکیه) است .
دستگیری عبدالله اوجالان، سازمان تروریستی حزب کارگران کردستان را برای مدتی شوکه کرده و سازمان را در نامعلومی کاملی فرو برد . در این دوره حساس پ.ک.ک نه تنها از نظر سازمانی بلکه از لحاظ دیدگاهی و ایدئولوژیکی نیز دچار بحران شده بود . در این مرحله تزهائی همانند « جامعه دموکراتیک – اکولوژیک » و در این رابطه « کنفدرالیسم دمکراتیک» از طرف عبدالله اوجالان رهبر پ.ک.ک مطرح گردید . این تز در واقع دورگشتن و صرفنظر نمودن پ.ک.ک از رؤیای " کردستان بزرگ" که در گذشته از آن دفاع مینمود را بوضوح نشان داده و بنوعی مدل کنفدرالیزم را پیش روی کردهائی که در چهار کشور منطقه زندگی میکنند ، گذاشت . این طرز فکر و دیدگاه جدید در واقع حل و فصل مسئله کورد بشکل محدود بهمرزهای کشورهای خود را مطرح مینمود . کونگرا – گل بسال 2003 با توجه به این پیشنهاد و زیر سقف یک سازمان تأسیس یافت . زیر این سقف سازمانی فکر و خواست کرد برای تأسیس حزب و ساماندهی ویژه در کشور خود مطرح گردیده و تصمیم گرفته شد تا " کادک " برای ترکیه ، " پژاک " برای ایران ، حزب راه حل دموکراتیک برای عراق و حزب اتحاد دموکراتیک برای سوریه شکل بگیرند . دیری نپائید که ایده تغییر نام به کونگرا – گل و کادک کنار گذاشته شده و دوباره نام پ.ک.ک انتخاب گردید . حزبی که در سوریه شکل گرفت نیز نتوانست نتیجه خوبی بدست آورد که علت اصلی آن نیز جداشدن منسوبین سوری پ.ک.ک از این سازمان ، پیوستن آنها به حزب اتحاد دموکراتیک و احتمال تضعیف این سازمان بود . در عراق نیز حزب راه حل دموکراتیک قدرت یافتهاست و سرانجام شاخه ایرانی آن یعنی پژاک به موفقیت هائی دست یافت.
پژاک (PJAK) در آئین نامه خود آشکارا اعلام داشته است که اساس ایده تأسیس خود را از سازمان تروریستی پ.ک.ک و رهبر آن یعنی عبدالله اوجالان گرفته است . پژاک ؛ پ.ک.ک را بعنوان بزرگترین حرکت تاریخ کورد معین نموده و خط سیرفکری خود را تحت عنوان " آپوئیسم " بیان میدارد . پژاک هدف خود را نیز تأسیس "جمهوری دموکراتیک فدرال ایران " بیان داشته و اقدامات خود را در لفافه ای که "دفاع مشروع " نامگذاری کرده ، میپیچد . علاوه بر این در آئین نامه مورد بحث ، پژاک سازمان تروریستی کونگرا – گل ( پ.ک.ک) بعنوان سازمان مادر معرفی گردیده و ادامه رابطه با آن و تداوم خط سیر سیاسی بعنوان یک ضروریت برزبان آورده شده است . پژاک در تمامی تبلیغات و فعالیتهای سیاسی، ساز و برگ سازمان تروریستی حزب کارگران کردستان را مورد استفاده قرار داده و برای جلب شبه نظامیانی از بین جوانان ایرانی به چاپ و انتشار کتب ، مقالات و سخنرانیهای سران پ.ک.ک میپردازد . علاوه بر این مقامات بلندمرتبه پژاک قبلا در بخشهای مختلف پ.ک.ک انجام فعالیت کرده و وظایف بسیاری را بر عهده گرفته اند . از طرف دیگر اردوگاه پژاک در کوه قندیل زیر چتر امنیتی پ.ک.ک بوده و منسوبین پژاک از طرف پ.ک.ک آموزش نظامی و ایدئولوژیکی داده میشوند .
برای درک محل جایگیری و تعیین جمعیت پژاک ، اطلاعاتی پیرامون نفوس کرد در ایران و جغرافیای سکونت آنها حکم ضرورت دارد . در ایران بالغ بر پنج میلیون کرد زندگی مینمایند که بیشتر در استانهای کردستان ، کرمانشاه و ایلام ساکن بوده و در استانهائی همانند آزربایجانغربی ، لرستان و خراسان در اقلیت میباشند . پژاک قاعده فعالیتهای خود را بر اساس کوردهای تندرو و افراطی ساکن در آزربایجان غربی قرار داده و همچنین خواستار گسترش حیطه نفوذ خود در استانهای کوردنشین دیگر میباشد . علی الخصوص در استانهای کرمانشاه و ایلام نیز پژاک فعالیت دارد . نباید فراموش نمود که کردهای شیعه مذهب به دیگر گروههای کرد نگاهی گرم و دوستانه ندارند ولی پژاک با شکستن این مقاومت موفق گردیده تا در بین کوردهای شیعه نیز صاحب نفوذ شود .
توده ای که پژاک و پ.ک.ک در ایران تحت تأثیر قرار داده ، بیشتر از بین قشر تحصیلکرده میباشد . کوردهای ایران بدلیل فعالیت تئوریک محدود ، از فعالیت های فرهنگی پ.ک.ک بشدت تأثیر پذیرفته والهام گرفته اند. سازمان تروریستی حزب کارگران کوردستان همچنین مفهوم پیشمرگ را نیز عوض کرده و بجای آن کلمه "گریلا" را مطرح ساخته که خود برای نسل جوانی که بدنبال هویت است جذاب بنظر میرسد . یکی دیگر از مطالبی که کردهای ایران را تحت تأثیر قرار داده ، موضوع حقوق زنان است . تاکتیکهای جذب شبه نظامیان پژاک کاملا نتایج مطلوبی برایشان به ارمغان آورده است . به جوانان کرد وعده ادامه تحصیل در خارج از کشور آنهم با بورسیه داده شده و بیکاران نیز با وعده کار و درآمد در شمال عراق دلگرم گردیده اند .
یکی دیگر از دلایل مهم قدرتیابی پژاک ، استفاده آن از تمامی امکانات پ.ک.ک بود . پژاک از حمایت مطبوعاتی قدرتمندی همانند روژ تی وی (ROJ TV) برخوردار است.
سازمان تروریستی حزب کارگران کردستان با تأسیس پژاک در واقع بدنبال برعهده گیری نقشی فعال در نقشه های ایالات متحده ایالات متحده در منطقه بوده است . اشغال عراق از سوی ایالات متحده موجب تغییر و تحول ریشه دار استراتژی پ.ک.ک و موقعیت منطقه ای آن شده و بدین ترتیب از حامیان قدیمی خود یعنی ایران و سوریه دور شده است . این وضعیت نشان میدهد که پ.ک.ک در نقشه های جدید ایالات متحده بدنبال ایفای نقش میباشد.
در مورد روابط پژاک و ایالات متحده اطلاعات متضادی وجود دارد . ایالات متحده پ.ک.ک را بعنوان یک سازمان تروریستی قبول نموده ولی در مورد پژاک از بیان چنین تیتری اجتناب میورزد . حکومت ایالات متحده بارها و بارها بر عدم روابط با پژاک تأکید کرده ولی اظهارات سرکردگان پژاک و قراین و شواهد ،عکس آن و وجود حمایت ایالات متحده از آنرا نشان میدهد . تغییر استراتژی پ.ک.ک و مصادف شدن زمان تأسیس پژاک با دوره ای که روابط ایالات متحده و ایران وارد دوره بحرانی گشته است ، خود بر اهمیت پژاک بعنوان گروهی که ایالات متحده در مبارزه بر علیه ایران بدنبالش میگردد را نشان میدهد . در این راستا بعضی از خصوصیات پژاک برای ایالات متحده ایالات متحده بسیار جذاب بنظر میرسد . بغیر از پژاک دیگر گروههای مخالف رژیم ایران علیرغم داشتن سابقه بلند مبارزات مسلحانه خواستار شرکت در این کشمکش نیستند . از طرف دیگر اعراب و بلوچهای ایرانی نیز دارای سازماندهیهای مسلحانه قدرتمندی بر علیه ایران نیستند . ترکهای آزربایجان نیز طرفدار مبارزه سیاسی و دموکراتیک بوده و دارای هیچگونه سازماندهی مسلحی نیستند . از طرفی بغیر از جریانهای ملی گرائی ملی ، هیچ حرکت سیاسی مخالف در ایران دارای نفوذ و تأثیرگذاری آنچنانی نیست . یکی از مهمترین این مبارزات سازمان مجاهدین خلق میباشد . این سازمان علاوه بر جایگیری در لیست سازمانهای تروریستی ایالات متحده بدلیل نزدیکی با صدام حسین رهبر عراق با شیعیان عراقی و کوردهای این کشور دشمنی دیرینه ای دارند با استناد به تمامی این موارد میتوان گفت که پژاک در نزد ایالات متحده دارای ارزش و اهمیتی روزافزون میباشد . عدم بجای آوردن خواسته های ترکیه از طرف ایالات متحده در مورد مسئله پ.ک.ک نیز در این باب اهمیت دارد . زیرا ایالات متحده به گروه تروریستی پژاک احتیاج بسیاری دارد. (23)
این سازمان تروریستی در سالهای اخیر در استانهای آزربایجان شرقی ، آزربایجان غربی، کردستان وکرمانشاه عملیات تروریستی زیادی انجام داده است ودارای پایگاههایی در منطقه مرزی شهرستان خوی وهمچنین در کوههای قندیل شمال عراق دارد.در طول سالهای گذشته در گیریهای پراکنده ای با نیروهای سپاه (قرارگاه حمزه )در مناطق فوق داشته اند در طول این درگیریهای دو تن از سرداران سپاه نیز شهید شده اند .(24)
1 Mumcu, Uğur, (1999), Kürt Dosyası, Ankara: Uğur Mumcu Vakfı Yayınları,21.Baskı.p4
2 Denker, Sami, (1997) Uluslararası Teror, Turkiye ve PKK, istanbul: BoğaziciYayınları.p52
3 Pirim, Oktay, ve Ortulu, Suha, (2000), Omerli Koyunden imralı’ya PKK’nın YirmiYıllık Oykusu, istanbul: Boyut Yayın Grubu.p28
4 Bila, Fikret, (2004), Satranc Tahtasındaki Yeni Hamleler: Hangi PKK, Ankara: UmitYayıncılık.p25
5 Ersever, Ahmet Cem, (1993), Ucgendeki Tezgah, Ankara: Kiyap Yayınları.p93-94
6 Ibid.p174
7Özcan, Ali Nihat, (1999), PKK (Kürdistan İşçi Partisi), Tarihi, ideolojisi ve Yontemi,Ankara: ASAM Yayınları.p42
8 Ibid.p53
9 Özdağ, Ümit, (1996), “Kuzey Irak ve PKK”, Avrasya Dosyası, Ankara: Asam
Yayınları.p85-86
10 Kışlalı, Mehmet Ali, (1996), Güneydoğu Duşuk Yoğunluklu çatışma, Ankara: ÜmitYayıncılık.p172
11 inanc, Unal, ve Polat, Can, (1999), İmralı’da Neler Oluyor? Apo PKK ve SaklananGerçekler, Ankara: Güvenlik ve Yargı Muhabirleri Derneği Yayınları.p103
12 Ocalan, Abdullah, (2004), Bir Halkı Savunmak, istanbul: Çetin Yayınları.p190-235
13 Bal, ihsan, (2006), Alacak aranlıkta Terörle Mücadele ve Komplo Teorileri, Ankara:USAK Yayınları.p181-183
14 Ibid p.190
15 Usak, (2008), PKK Teror Orgutu ile Etkin Mucadelede Analiz, Risk, Fırsat ve oneriler, Ankara: USAK Yayınları.p 12
16 Akyol, Taha, (2007), “Türkler, Kürtler ve Kalkınma”, Milliyet, 21 Mart, p.3.
17 Bal, ihsan, (2008), “Diyarbakır Saldırısı Neyi Hedefliyor?”, (www.usakgundem.com/yazarlar.php?type=1&id=877, (05.01.2009).
18 ibid
19 Laçiner, Sedat, (2007), “Hangi PKK, Hangi DTP?”(www.usakgundem.com/yazarlar.php?id=812&type=3)
20 -http://www.belgenet.com/dava/dava03.html
21 Demirel, Emin, (2005), Gecmisten Günümüze PKK ve Ayaklanmalar, istanbul: IQKültür Sanat Yayınları,p320-324
22 Çeşme, Ahmet, (2005), PKK Psikolojik Harekat ve Kansız Mucadelenin Kanlı Yuzu,” İstanbul: IQ Kultur Sanat Yayınları,p298-299
23 http://www.turksam.org/tr/a424.html
24 -http://www.daneshju.ir/forum/f551/t11776.html
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر